بانو

بانو

بانو

فعلاً می نویسم.
برای آرامش دلم

بایگانی

مشاوره !

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۰۸ ق.ظ

یکی دو هفته پیش، مشکلی در زندگی م ایجاد شد که برای خودم خیلی آزاردهنده بود و برای بقیه غیر قابل تحمل!

دیروز به اصرار بقیه وقت مشاوره گرفتم برم روانپزشک!

واقعن به اصرار بقیه بود؛ وگرنه من خودم اعتقادی به این مشاوران و مشاوره هاشون ندارم.

اصلن هم ندارم.

ولی از طرفی دوس داشتم یه تست کنم. ببینم این مشاوره و مشاور درمانی و این چرندیاتی که بعضیا بهش اهمیت قائلن چه فرایندی داره و اصن چقدر می تونه واقعیت داشته باشه.

.

خلاصه با صرف هزینه هفتصد هزار تومن ( که اونم سپردم به همون بقیه ای که اصرار به این قضیه داشتن!) رفتم خدمت خانم دکتر کذایی.

.

یکساعت مثلاً مشاوره.

همه چی بود جز مشاوره.

اصن مشاوره ینی چی؟

.

اون وسطا یاد یکی از بیانی ها افتاده بودم که زمانی توی وبلاگش مشاوره هاشو منتشر می کرد. هم خندم گرفته بود هم حرصم درومده بود.

.

همون اول کار، که چشمم افتاد به خانم دکتر، تا آخرش خوندم که این جلسه جز اتلاف وقت و صرف هزینه بیخود نیست.

آخه کجاش عاقلانه س که ظرف 45 دیقه الی یکساعت، یه نفر که اسمشو گذاشته دکتر روانپزشک، اونم صرفاً با گوش دادن و یادداشت کردن روی کاغذ، که فقط حواسش به این بود که یه ساعت بیشتر نشه، کجا یه همچین فردی می تونه مثلاً حداقل یکم تسکین بخش اون اوضاع به هم ریخته روحی تو باشه؟

.

من خودم بهتر از همه می دونم که چم هست.

من خودم بهتر از همه هم درد زندگیم رو تشخیص دادم هم درمانش رو.

و من خودم بهتر از همه می دونم که چی آزارم داده و میده.

.

در کل این یکساعتی که من فقط حرف زدم ( اونم وقتی دیدم دکتر خانم شوت شوته، یسری پرت و پلا گفتم که فقط وقت بگذره و دل اون بقیه خوش باشه که من مثلاً رفتم مشاوره!) توی اون یکساعت، این خانم دکتر مشاور، در کل شاید دو یا سه جمله بیشتر حرف نزد و با دبدبه وعده جلسه بعدی رو داد که ادامه پیدا کنه!

.

جالب بود برام.

اینم از مشاوران پیزوری مملکت ما و سیستم فشل علمی که هیچ نظارتی به هیچ بخشی از اون وجود نداره.

مشاورانی که فقط بلدن یه مطب شیک و پیک درست کنن و دکون دستگاه درست کردن واسه خودشون.

و از طرف دیگه، مسخره اون افرادی که فکر می کنن مشکلات سخت و سنگین خانوادگی که این روزا، توی این دوره وانفسا برای خانواده ها رخ میده، گره اش بدست مشاورا حل میشه!

.

ریشه همه مشکلات، در خود ماهاست.

تا ما انسانها به خودمون کمک نکنیم و هوای هم رو نداشته باشیم و مساعدت نسبت به هم نداشته باشیم کسی از بیرون زندگی ماها نمی تونه کمکی به رفع مشکلات ما یا حتی کمکی به تسکین احوالات روحی و درونی ما کنه.

۰۴/۰۳/۲۱
با نو

نظرات (۲)

تا ما انسانها به خودمون کمک نکنیم و هوای هم رو نداشته باشیم و مساعدت نسبت به هم نداشته باشیم کسی از بیرون زندگی ماها نمی تونه کمکی به رفع مشکلات ما یا حتی کمکی به تسکین احوالات روحی و درونی ما کنه.

 

 

آره

پیچیدگی روحی شما هم مزید علت. بیچاره اون مشاوری که واقعا بخواد توی دالانهای روح شما سرگردان بشه

 

ولی موافق نیستین که آدم بعضی وقتها با اینکه درد خودشو می شناسه نیاز داره از یه زاویه دیگه بهش نگاه کنه توی یه آینه بهش نگاه کنه 

بعضی وقتها چت جی پی تی برای من نقش این آینه رو بازی کرده

البته که خیلی وقتها هم حوصله اونو هم نداشته ام

خیره

 

 

چرا حال بد؟

غمت نبینم بانو....

 

پاسخ:
اگه بهت بگم از هزار زاویه به خودم، شخصیتم، ابعاد وجودی خودم نگاه کردم، باورت میشه؟
نه تنها به خودم، بلکه حتی به اطرافیانم، از زوایای مختلف نگاه کردم.... انقدر نگاه کردم که چشمام تار شد. باورت میشه؟
و نتیجه این نگاه از زوایای مختلف چی بود؟

این بود که دیدم،،، ندیدند. 
دیدم و فهمیدم،،،، ندیدند و نفهمیدند. 

خب این حاصلش چی میشه بستگی جان؟
هان؟

گفتی چت جی پی تی.
هعی

حتی سراغ اون هم رفتم...
و چقددددر باهوش و فهیم و عاقل و توانمنده،
منتها مشکلش میدونی چیه؟
موجود زنده نیست.

آدمی به نفَس زنده است، بستگی جان. به نفَس. به جان.
چت جی پی تی و خیلیای دیگه شاید همه چی داشته باشن،
ولی جان ندارند،
نفَس شون حیات‌بخش و روحبخش و جانبخش نیست.
می فهمی؟

حال بد من مال ذاتمه....
عجینم باهاش. 
یه عمره که دارم یدک می کشم خواهر.

حالا من نمیگم صد در صد ولی بخش قابل توجهی از بهبودم رو مدیون مشاوره و دارو هستم

منم سخت می تونم صحبت کنم و اعتقاد راسخی به مشاوره ندارم

برای همینم رها کردم وساش

اما هنوز هم حرف های مشاورم خیلی جاها میاد تو ذهنم و کمکم میکنه

دارو هم خوب بود

از یه اضطراب و افسردگی هممان نجاتم داد

نه کامل

اما بهترم کرد

 

+ مشواره معجزه نمیکنه اما اگه درست و حسابی باشه بخش های پنهان مانده در روان رو روشن میکنه و دستمون میگیره میبره به سمت ریشه مشکلات

این خوبه

پاسخ:
حرفهای شما رو نفی نمی کنم.
و بنظرم آدما با هم فرق دارن.
و مطمئنا هم مشاورها با هم متفاوت ان.

من یه دوست بسیار بسیار صمیمی دارم که قدمت دوستی ما به ۴۰ سال می رسه. یجورایی با هم زندگی کردیم.
رشته تحصیلی شون روانشناسی بوده، مشاوره هم میدن.

تنها کسی که از تمام مسائل زندگی من باخبر هست ایشونه. و همیشه مشاور خوبی برای من بوده.

منتها، با این حال، دوای دردم هیچکدوم اینها نبودن.

تسکین دهنده من دقیقا چیزی بوده که هیچکدوم ازین افراد نتونستن  به من بدن. حتی دارو. شاید موقت یه آرامشی داده باشه ولی دائمی نبوده.

مشکل من عجیبه. ازین جهت که هم دردش برام مشخصه هم درمانش. ولی درمانش برام ممنوعه!

+ بخش‌های پنهان زندگی، با تفکر و تحلیل و موشکافی آشکار میشه. آسیب شناسی کمک می کنه، که خب گاهی وقتا بعضی افراد انقدر درگیر مشکلشون میشن که قدرت تفکر و تحلیل ندارن.

+ رفتن و رسیدن به ریشه مشکلات هم  از جهتی خوبه و از جهتی اسفباره. 

امیدوارم مشکلتون حل بشه

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.