انصراف
_______________________
بعد سالها وبلاگ نویسی، با چالشهای زیادی که داشتم، دیگه به این نتیجه رسیدم که واقعن نوشتن هیچ فایده ای نداره.
نه مطلب و منظور حقیقی، با نوشتن تفهیم میشه؛
نه اینکه مخاطبین ، منظور حقیقی رو از متن و مطلب می گیرن.
عده خیلی خیلی کمی شاید منظور اصلی حرف آدم رو بفهمن. خیلی کم. در حد یکنفر شاید.
بنظرم آدم باید یا جهت ثبت وقایع قلم به دست بگیره، یا جهت نسخه نویسی .
من خودم بشخصه در خیلی موارد، سعی کردم برخی مطالب رو ساده بیان کنم؛ ولی حس کردم زیادی ساده بیان کردن هم باعث میشه اصل مطلب از هم پاشیده بشه.
سنگین هم بخوام بنویسم که هیشکی نمی فهمه جز خودم.
امیدوارم بتونم از نوشتن انصراف بدم و دیگه ننویسم یا اگرم می نویسم مطالب جزئی و روتین بنویسم.
بنظرم ابعاد زیادی داره نوشتن و یکیش اینه که نسخه بنویسیم (که مثلا من اصلا اهلش نیستم) اما ثبت وقایع واسه خود آدم، یه وقتاییی باز شدن عقده و دلمشغولی که با نوشتن (و نه شاید صحبت کردن) خیلی کارآمد میشه. فکر کردن، منظم کردن افکار... فکر میکنم کسی که با توشتن خو گرفته و یا حتی یکبار ازش لذت برده، هیچ وقت نمیتونه ترکش کنه