جای خالی
______________________
از وقتی خودمو شناختم،
دیدم جای ینفر توی زندگیم بشدت خالیه.
شاید یچیزی حدود چهل سال.
آره. دقیقن چهل ساله.
چهل ساله که هر آآآآآن و هر لحظه، درک این جای خالی عذابم داده.
تصورش سخته نه؟
خیلی هم سخته.
ولی بدون اغراق گفتم.
جای ینفر کنار من خالیه.
درست کنارم.
مماس با من.
همصحبت من.
همکلام من.
همدل و همزبان من.
.
یکی که با خودم به آخرتم ببرمش.
از ازل تا ابد.
مال خودم باشه و مال خودش باشم.
.
انتظار
انتظار
انتظار.
.
می تونم تموم لحظه های گذشته و حال و آینده ای که بی او سر کردم و می کنم و خواهم کرد رو بنویسم!
.
باورش سخته.
خیلی هم سخت.
کشنده س نه؟
.
میگن فرد واحد خداس.
یکتای بی همتا خداس.
همتای من کو؟
و این در مورد خیلیا اگه نگیم همه
صدق می کنه
بدتر اونجاس که بیاد یک لمحه و بعد هذا فراق بینی و بینک بخونه و بره
کاش اگه قراره بره اصلا نیاد
سخته
آدم مثل مرغ پرکنده میشه