یک زن

تنها ولی محکم و استوار
يكشنبه, ۷ بهمن ۱۴۰۳، ۰۲:۰۲ ب.ظ

جا به جایی

_______________________

این روزا مخصوصاً ظهرها که خسته و کوفته از مغازه میرم خونه،

توی راه با خودم میگم: این مردا چه کیف و حالی می کنن وقتی خسته از سرکارشون بر می گردن خونه و غذاشون حاضر و آماده س و بوی غذا پیچیده توی خونه و ....

 

خیلی دلم می خواس مرد بودم و زن داشتم.

یه زن مهربون و کدبانو و خوش قد و هیکل.

وقتی از سرکار بر می گشتم خونه، غذای خوشمزه ش حاضر و آماده بود و خودشم خوشگل موشگل با یه لباس سکسی میومد به استقبالم و یه بوس آبدار ازم می کرد و خستگیم در میرفت.

میرفتم می دیدم میز غذا چیده شده و همه چی حاضر و آماده س.

بعدم غذامو می خوردم و می رفتم می نشستم روی مبل و زنم برام چای داغ میاورد و می نشستیم با همدیگه چایی می خوردیم و تلویزیون و سریال تماشا می کردیم.

 

ولی اینروزا خسته از کار میرم خونه و یه چیزی می خورم و یه خستگی در می کنم و دوباره بر می گردم سرکار.



نوشته شده توسط با نو
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

یک زن

تنها ولی محکم و استوار

یک زن

اینجا فقط ثبت رویدادهاست.
کسی نیستم و چیزی هم تو چنته م ندارم.
هرچی می نویسم بر اساس دیده ها و کشیده هاست.
واقعیتهای زندگی.
.
هیچ وبلاگی رو خاموش دنبال نمی کنم.
و توی هیچ وبلاگی ناشناس یا به اسم دیگه کامنت نمی زارم.

در ضمن کامنتهای مجهول فاقد وبلاگ، عدم نمایش زده میشن.

به کامنتهای بی ادب و توهین آمیز هم محل داده نمیشه.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

جا به جایی

يكشنبه, ۷ بهمن ۱۴۰۳، ۰۲:۰۲ ب.ظ

_______________________

این روزا مخصوصاً ظهرها که خسته و کوفته از مغازه میرم خونه،

توی راه با خودم میگم: این مردا چه کیف و حالی می کنن وقتی خسته از سرکارشون بر می گردن خونه و غذاشون حاضر و آماده س و بوی غذا پیچیده توی خونه و ....

 

خیلی دلم می خواس مرد بودم و زن داشتم.

یه زن مهربون و کدبانو و خوش قد و هیکل.

وقتی از سرکار بر می گشتم خونه، غذای خوشمزه ش حاضر و آماده بود و خودشم خوشگل موشگل با یه لباس سکسی میومد به استقبالم و یه بوس آبدار ازم می کرد و خستگیم در میرفت.

میرفتم می دیدم میز غذا چیده شده و همه چی حاضر و آماده س.

بعدم غذامو می خوردم و می رفتم می نشستم روی مبل و زنم برام چای داغ میاورد و می نشستیم با همدیگه چایی می خوردیم و تلویزیون و سریال تماشا می کردیم.

 

ولی اینروزا خسته از کار میرم خونه و یه چیزی می خورم و یه خستگی در می کنم و دوباره بر می گردم سرکار.

۰۳/۱۱/۰۷
با نو

نظرات  (۱)

والا ما آقایون هم وضعیتمون همینه با این تفاوت که یا نیمرو میخوریم یا املت یا غذای بد مزه از بیرون میگیریم...

 

 

+ پست جالبی بود...

پاسخ:
حالا شما شاید اینجوری باشین.

نمی دونم.

من در مورد عامه ی آقایون نوشتم.

وضعیت فعلی منم شبیه شما شده یجورایی.

گاهی وقتا همون نیمرو رو هم سختمه درست کنم. و گاهی غذا از بیرون می گیرم ولی نه غذای بدمزه.
از جای خوب می گیرم بهم مزه بده.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">