بانو

بانو

بانو

می نویسم.
برای استقامت.
برای پایداری
.
شنونده نظرات و حرفهای منطقی شما هستم.
اهل بحث هم هستم ولی نه هر بحثی.
لطفاً مؤدبانه و محترمانه برخورد کنید.
.
هیچ وبلاگی رو خاموش دنبال نمی کنم.
در هیچ وبلاگی هم بدون لینک وبلاگم کامنت نمیزارم.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

اشکها و دردها

شنبه, ۲۲ تیر ۱۴۰۴، ۰۴:۱۳ ب.ظ

امروز، خلوتی پیدا کردم و استغاثه ها سر دادم و مثل ابر بهار اشک ریختم.

.

اشک ریختم از مظلومیت های خودم،

اشک ریختم از صبوری های بیش از حد،

اشک ریختم از ناجوانمردیها،

اشک ریختم از نفهمی ها،

اشک ریختم از دست مردمانی در وهم،

اشک ریختم از ظلم ها،

اشک ریختم از جفاها و جورها،

اشک ریختم از بی‌کسی ها، که ألمؤمن غریبُ،

اشک ریختم از بعضی آدمهای بیشعور،

اشک ریختم از سیاست بیرحم،

اشک ریختم از ملت افسار گسیخته،

اشک ریختم از ابتلاهای نامعلوم!

اشک ریختم از تنهایی رهبر،

اشک ریختم از آن عزیزان از دست رفته،

اشک ریختم از داغهای مانده در دل،

اشک ریختم از ساده لوحی های این مذهبی ها،

اشک ریختم از فضاهای غبار آلود!

اشک ریختم از عدیله های عند الموت،

اشک ریختم از عاقبت به شرّی ها.

اشک ریختم از سِرُّ القَدَرها!

اشک ریختم از عین ثابت ها!

اشک ریختم از جهل و حماقتها،

اشک ریختم برای آنهایی که در جهل مرکّب اند،

اشک ریختم برای آن فریب خورده ها.

اشک ریختم از " ألذین یَحسَبون أنهم یُحسِنون صُنعاً"

.

من چقدر اشک ریخته باشم خوب است؟؟؟

۰۴/۰۴/۲۲
با نو

نظرات (۳)

۲۲ تیر ۰۴ ، ۱۶:۲۴ 💕 پسر خوب 💕

خدا صبرت بده

پاسخ:
صبر داده که هنوز زنده ام و نفس می کشم
۲۲ تیر ۰۴ ، ۱۸:۳۷ ღ*•.¸ســـــــائِلُ الزَّهــــرا¸.•*´ღ

می‌تونم درک کنم که چقدر این احساسات براتون سنگین بود

ولی خیلی خوبه که میتونید گریه کنید.

مهم نتیجه هست که بنظرم خیلی سبک شدین واز این فشارها کمی رها شدین.

 

پاسخ:
کمی سبک شدم.
یه زخمهایی هست که هیچوقت التیام پیدا نمی کنه

منم امروز وقتی بچه مو بغل می کردم توی درونم فریاد بود

فریاد برای خانواده زینلی که روز حمله همه شون سوختند جز مادر خانواده که تقدیرش این بود که با تخت و تشکش پرت بشه چند طبقه پایین تر کمرش آسیب ببینه و بمونه با کمر شکسته برای دوتا دختر کوچولو و همسر دانشمندش اشک بریزه و باقی عمرش خون بخوره

یا برای خانواده ب که هدف ترور زنده موند ولی بچه های کوچیک و مادرشون جزغاله شدن

و برای خودم که نمی دونم عاقبتم چیه

و برای غزه که آیا میرسه روزهای خوشش؟

آیا یه لیوان آب به دست تشنه ها میرسه؟

پاسخ:
امان از اینهمه غم

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.