بانو

بانو

بانو

می نویسم.
برای استقامت.
برای پایداری
.
شنونده نظرات و حرفهای منطقی شما هستم.
اهل بحث هم هستم ولی نه هر بحثی.
لطفاً مؤدبانه و محترمانه برخورد کنید.
.
هیچ وبلاگی رو خاموش دنبال نمی کنم.
در هیچ وبلاگی هم بدون لینک وبلاگم کامنت نمیزارم.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

سیاست

شنبه, ۸ تیر ۱۴۰۴، ۰۳:۳۱ ب.ظ

اون روزا که دختر خونه بابام بودم، قبل از من چهار تا برادر بودن و من دختر بزرگ خانواده. بعد از من یه دختر بود و یه پسر.

یادش بخیر.

مرحوم پدرم خیلی اخباری بود. یعنی همش پای اخبار تلویزیون بود. صبح، ظهر ، عصر، شب.

وقتی اخبار شروع می شد حکومت نظامی بود و کسی حق نداشت شبکه دیگه ای بزنه.

.

یه وقتایی هم که همه خونواده دور هم جمع می شدیم که خوش باشیم و دور هم باشیم، بالاخره بحث سیاسی بود و ما هم دو دسته بودیم: من و پدر و برادر ارشد ما، جناح راستی بودیم و سه تا برادر و یه خواهرم، جناح چپی!

وقتی بحث سیاسی می شد انگار جنگ می شد. حتی بدتر از جنگ. انقد که تو خونواده ما حرص و غصه سیاست بود، سیاستمدارانش هم اونقدر حرص نمی خوردن و تحلیل سیاسی نداشتن. والا.

.

پدرم انقدر حرص می خورد و با حرص داد و بیداد می کرد تا حقانیت حرفاشو به بقیه اثبات کنه که رگهای گردنش متورم می شد و چشمانش سرخ می شد.

برادر ارشدم که راستی بود، اونم همینطور. ولی جالبه که اون وسط، حتی بین راستی ها هم اختلاف بود!

.

ولی چپی ها با اینکه از همین خونواده بودن، آروم بودن!!

آروم بحث می کردن.

نه رگ گردنشون متورم می شد نه چشماشون سرخ. نه داد و بیداد می کردن.

من حرصم در میومد.

ازینکه راستی ها انقدر حرص می خوردن و داد و بیداد می کردن و چپی ها انقد آروم و ملایم و خونسرد بودن.

.

و همیشه اون وسط من در حال آروم کردن این دو جناح بودم.

من به عنوان دختر بزرگ خونواده، که همیشه وحشت داشتم از سروصدا و داد و بیداد و جار و جنجال و فحش و ناسزا و دری وری گفتن و پرت و پلا گفتن، همیشه قربانی بودم.

همیشه.

هیچ وقت هم به نتیجه نمی رسیدم.

هیچ وقت هم موفق نمی شدم این دو جناح رو آروم کنم یا حتی وادار کنم که در آرامش، منطقی، با مهر و محبت و الفت، با هم بحث کنن و بجای جنگ و جدال و ناسزا و سروصدا و هیاهو، بشینن درست حسابی با همدیگه گپ و گفت داشته باشن.

.

آخر این جلسات دورهمی هم منجر می شد به دعوا و قهر و کشمکش و فضای سوت و کور.

.

و الآن که اینها رو می نویسم هیچکدوم از اونها نیستن.

یا از دنیا رفتن، یا هرکدومشون توی تنهایی خودشون دارن روزگارشون رو سپری می کنن.

سیاست، همیشه تفرقه انداز خونواده ما بود.

سیاست هیچوقت خونواده ما رو دور هم جمع نکرد. الفت برقرار نکرد.

سازش ایجاد نکرد.

سیاست فقط خاطرات تلخ و تأسف ها و افسوس ها و رنجها و دردهای تلخ و جبران ناپذیری رو برای ما بجا گذاشت.

نه مشکلی حل شد؛ نه اون حرفا و بحثها و جدلها تأثیری در سیاست داشت؛ نه اتفاق خاص و موثری افتاد. فقط ما که اعضای یه خونواده بودیم رو از هم دور و دورتر کرد.

.

اف بر تو ای دنیا.

۰۴/۰۴/۰۸
با نو

نظرات (۸)

۰۸ تیر ۰۴ ، ۱۵:۴۱ 💕 پسر خوب 💕

چقدر غم انگیز

تف به سیاست..

پاسخ:
سیاست که آدم نیست،
مهم عملکرد ما آدماست...

هی جوونی ...

ما با بهترین فامیلهامون بحث سیاسی داشتیم

اما عشق می چربید

پاسخ:
احتمالا هم جناح یا همفکر بودید
۰۸ تیر ۰۴ ، ۱۶:۵۳ 💕 پسر خوب 💕

چه زیباست اگه آدما خوب بشن

پاسخ:
بله.
اگه آدما با هم خوب باشن دنیا گلستان میشه
۰۸ تیر ۰۴ ، ۱۶:۵۷ ღ*•.¸ســـــــائِلُ الزَّهــــرا¸.•*´ღ

واقعا متاسفم(از نوع ناراحت )

به نظر من که اصلا نباید با فامیل یا خانواده بحث راه انداخت.

ماهم  تاچندسال پیش چنان بحث میکردیم که من از همه اطرافیانم متنفر میشدم..

بعدا به این نتیجه رسیدم که بحث سیاسی داخل فامیل رو برای خودم ممنوع کنم.

 وقتی دور هم جمع میشیم همه میدونیم که چه تفکری داریم ولی بروی خودمون نمیاریم .بقیه هم که بحث میکنن من سعی میکنم وارد نشم.

بانو جان هیچ وقت اجازه ندین که دوباره تکرار بشه اون صحنه ها

بحث سیاسی با فامیل و خانواده، جز کدورت ونفرت هیچ ثمره ی دیگری ندارد.

پاسخ:
بله.

توی همین بیان هم دیدید که سر سیاست، چه کدورت و تفرقه ای ایجاد شد.

بالاخره حدودی معلومه هر کسی تو هر خانواده ای کدوم طرفه؛ ما سالهاست یاد گرفتیم با عزیزانی که با ما اختلاف دارن وارد مباحثه نشیم. با خودی‌ها تبادل نظر میکنیم و با زاویه دارها دنبال نقاط اشتراک میگردیم. حالمونم خوبه شکر خدا.

پاسخ:
الحمدلله 
خیلی خوبه

کلا بحث کردن به نظرم بی فایده است. چون عقاید هر کسی اون قدری برای خودش مهم و عزیزه که تصمیم بگیره صرفا ازش دفاع کنه و حاضر به تغییرش نباشه. به ندرت کسی پیدا میشه که طی بحث بپذیره اشتباه کرده.

پاسخ:
اصلا هدف از بحث چیه؟
هدف از حمله به همدیگه چیه؟

آیا واقعا الهی هست؟ لله؟

قرار نیست کسی بپذیره که اشتباه کرده، نه.
قراره تفاهم با هم بیشتر بشه، الوف قلوب ایجاد بشه، غِلّ و کینه ها برطرف بشه. روشنگری ایجاد بشه. ولی کو؟؟

بله دیگه، عملا مباحثه رو تبدیل به مجادله کردن! فکرم میکنن هر کی صداش بالاتر و دهنش بی چاک و بست تره برنده است!

البته بزرگترهاشونم همینن، اینا هم پشت دست اونا بازی میکنن بالاخره.

پاسخ:
خیلی وقته مفاهیم رو تغییر دادیم...

خانواده تنها مکان و ثبات بخش ...خیلی ناراحت کننده است وقتی اینقدر شکننده است.

خیلی خوبه که بشینیم و حرف هم رو بفهمیم برای نظرات هم احترام قائل شیم.

احترام و توجه که باشه عشق هم جریان پیدا می کنه ولی بدون احترام حتی عشق هم دوام چندانی ندارد ، نه؟

راستش می دونم میشه از سیاست استفاده خوب هم کرد ولی من همیشه از سیاست متنفر بوده و هستم ، خواهم ماند.

 

 

پاسخ:
بله احترام و توجه به همدیگه و احساسات همدیگه، تفکرات همدیگه خیلی مهمه.

من، هم از سیاست متنفرم هم از تلویزیون!

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.