امیدوارم بزودی زود برسه اون زمانی که مردم ما، بخصوص مثلا مذهبیون و دیندارها از عصبیّت عاری بشن.
.
پ.ن
بزرگترین خطبه امام علی علیه السلام در مورد عصبیّت هست که حضرت، تا پایان خطبه، بر روی شتر بودند و پیاده هم نشدند!
امیدوارم بزودی زود برسه اون زمانی که مردم ما، بخصوص مثلا مذهبیون و دیندارها از عصبیّت عاری بشن.
.
پ.ن
بزرگترین خطبه امام علی علیه السلام در مورد عصبیّت هست که حضرت، تا پایان خطبه، بر روی شتر بودند و پیاده هم نشدند!
جنگ علمی و رسانه ای یکی از جنگهایی هست که به این راحتی ها قابل شناسایی و ارزیابی نیست.
و همیشه جنگهای ظاهری، هشدار میدن به ما که از همه لحاظ خودمون رو مجهز و مجهز تر کنیم.
جنگ اسرائیل با ایران هم با ویژگیهای بارز و متفاوتی که داره، در جای خودش هشدارهای خاصی رو داره به ما میده.
.
حالا که ما با یه جنگ ترکیبی روبرو هستیم؛ لازم دیدم به تقویت بنیه بپردازم.
بعنوان یه خانم که امکان حضور مستقیم در جنگ رو ندارم، حضور غیر مستقیم که می تونم داشته باشم!
.
راهش رو پیدا کردم و از همین الآن شروع کردم.
اگه خواستید می تونید حدس بزنید چجوری.
قصد داشتم راجب محرم مطلبی بنویسم، توی یکی از کانالهای خبری در ایتا که خیلی هم ممبر داره، این پست رو دیدم:
آنچه محرم امسال بیشتر به چشم میاد، بر خلاف تبلیغ و ادعای رسانه های معاند، حضور اکثریت نوجوانان و جوانان در هیئتهاست.
الحمدلله
.
در این که عظمت حضرت سید الشهدا علیه السلام انقدر زیاده که هر آن و هر لحظه همه رو به زیر پرچم حق جمع می کنه شکی نیست و حرفی هم نیست.
حرف اینجاست که:
بیان و مخابره آنچه به چشمهای شما میاد خوبه و لازمه. ولی نحوه مانور دادن؛ بزرگنمایی کردن، جای انتقاد داره.
البته این پست رو ریپلای کرده بودند به ویدیویی از یکی از هیئتهایی که ایشون همیشه میرن.
.
سالهاست که با پرداختن به ظواهر و سطحیات، عمق و باطنیات به حاشیه کشیده شده و کم رنگ و کم رنگ تر شده.
.
سالهاست که با مخابره ها و خبرگزاری های غلط، سعی شده تا آسیبها، نواقص، معایب پوشانده بشن و مغفول قرار بگیرن.
.
حرف اینجاست.
.
درسته که کشور و مملکت ما از لحاظ ظاهریات خیلی پیشرفت کرده؛ ولی از لحاظ باطنیات و معنویات متأسفانه دچار سستی و رکود هست و نیاز به اصلاح شدید و عمیق داره.
امروز بخاطر یکسری مسائل، فشار صدر و قلب داشتم،
از اون فشارهایی که رهبری رو می کشونه به جمکران!
.
پرسان پرسان اومدم سر مزار یکی از صحابه امام صادق علیه السلام که گویا از امام، توقیع داشت، برای خدمت علمی در این شهر.
.
زانو زدم،
یه دل سیر اشک ریختم و درد دل کردم...
یکی از انتقادهای بزرگی که به مسلمانهای این عصر و زمانه، بخصوص ایرانی ها وارده این هست که:
ابن الزمان نیستند.
.
بخصوص مذهبیون و انقلابیون.
.
چندین و چند سال از زمان عقب ان.
.
نگاه نکنین در زمینه برخی تجهیزات فناوری خیلی پیشرفت ها صورت گرفته، ولی در خیلی موارد عقبیم. مخصوصا فهم سیاسی عقلانی الهی، فهم اعتقادی و دینی، فهم اجتماعی و رسانه ای.
.
سخت افزارها به روز اند؛ ولی نرم افزارها نه
( این جمله رو عمیق نگاه کنید. منظورم نرم افزارهای ظاهری موجود نیست! )
+
موقعیت یاب و موقعیت شناس هم نیستند.
عملکردشون در بطن حادثه، ضعیفه....
پسر عزیزم
سرباز وطنم
قرار بود ده روز مرخصی باشی ولی دیشب از ستاد فرا خونده شدی برای آماده باش، می خوام این نامه رو برات بنویسم:
عزیز دلبندم
یادته قبل از اینکه بری خدمت، خودت پیش بینی کرده بودی که ممکنه جنگ بشه، و می گفتی: مادر، خدمت در زمان جنگ هم لطف دیگه ای داره ها.
.
فرزند نازنینم
سنگ صبور مادر
پسر باوقار و نجیب و مؤدب و مهربون من،
در این شرایط حساس، بعنوان یک سرباز، نیاز به هوشیاری، درایت، فهم و بصیرت مضاعف داری، و می دونم که حواست هست.
مراقب باش، مراقب اطرافیانت، مراقب کسانی که سعی می کنند به تو نزدیک بشن، و بیش از پیش محافظ حریم اسرار نظامی باش. مراقب نفوذی ها، اهل نفاق و تفرقه باش.
مطیع امر فرمانده ات باش، البته تا زمانی که او هم مطیع امر رهبر باشه؛
در این عصر و زمانه ای که دشمن مجهز به انواع سلاحهای رزمی، نظامی و رسانه ای هست؛ تلاش کن تا تو هم مجهز به نور علم و تقوا و فرقان و ایمان باشی.
گوش به فرمان رهبری باش.
مطیع امر ولایت.
لحظه ای و ذره ای چشم از این ولیّ امر الهی بر ندار.
بحمدلله خدا لطف کرده و خادم سرداری از سرداران غیور و با ذکاوت کشور عزیز ما هستی؛ قدر او را بدان و حالا که او هم به تو نظر همراهی و نظارت داره، بهره ببر و سعی کن که تنهاش نذاری. به بهترین نحو ممکن به خدمت مشغول باش و ذره ای کم نذار.
.
از خدای مهربون می خوام که من رو بلاگردون تو و کلّ سربازهای وفادار و با بصیرت این مرز و بوم قرار بده، و مرگ من رو شهادت در راه خودش انتخاب کنه.
.
بدرقه ات می کنم با عشق.
بدرقه ات می کنم با مهر.
بدرقه ات می کنم با رشادت.
بدرقه ات می کنم با شجاعت.
بدرقه ات می کنم با تزریق هر فضیلت و شوکت و هیبت و درایتی که دارم.
تو مرد این خونه ای و این خونه هم به وجود تو نیاز داره اما وطن و دین، به تو و امثال تو بیشتر نیاز داره فرزند با غیرت من.
قول میدم مادر فهیم و حلیم و مقتدر باقی بمونم.
فدای تو عزیز مادر.
عزیز وطن.
عزیز رهبر.
عزیز دین و ملت.
اون روزا که دختر خونه بابام بودم، قبل از من چهار تا برادر بودن و من دختر بزرگ خانواده. بعد از من یه دختر بود و یه پسر.
یادش بخیر.
مرحوم پدرم خیلی اخباری بود. یعنی همش پای اخبار تلویزیون بود. صبح، ظهر ، عصر، شب.
وقتی اخبار شروع می شد حکومت نظامی بود و کسی حق نداشت شبکه دیگه ای بزنه.
.
یه وقتایی هم که همه خونواده دور هم جمع می شدیم که خوش باشیم و دور هم باشیم، بالاخره بحث سیاسی بود و ما هم دو دسته بودیم: من و پدر و برادر ارشد ما، جناح راستی بودیم و سه تا برادر و یه خواهرم، جناح چپی!
وقتی بحث سیاسی می شد انگار جنگ می شد. حتی بدتر از جنگ. انقد که تو خونواده ما حرص و غصه سیاست بود، سیاستمدارانش هم اونقدر حرص نمی خوردن و تحلیل سیاسی نداشتن. والا.
.
پدرم انقدر حرص می خورد و با حرص داد و بیداد می کرد تا حقانیت حرفاشو به بقیه اثبات کنه که رگهای گردنش متورم می شد و چشمانش سرخ می شد.
برادر ارشدم که راستی بود، اونم همینطور. ولی جالبه که اون وسط، حتی بین راستی ها هم اختلاف بود!
.
ولی چپی ها با اینکه از همین خونواده بودن، آروم بودن!!
آروم بحث می کردن.
نه رگ گردنشون متورم می شد نه چشماشون سرخ. نه داد و بیداد می کردن.
من حرصم در میومد.
ازینکه راستی ها انقدر حرص می خوردن و داد و بیداد می کردن و چپی ها انقد آروم و ملایم و خونسرد بودن.
.
و همیشه اون وسط من در حال آروم کردن این دو جناح بودم.
من به عنوان دختر بزرگ خونواده، که همیشه وحشت داشتم از سروصدا و داد و بیداد و جار و جنجال و فحش و ناسزا و دری وری گفتن و پرت و پلا گفتن، همیشه قربانی بودم.
همیشه.
هیچ وقت هم به نتیجه نمی رسیدم.
هیچ وقت هم موفق نمی شدم این دو جناح رو آروم کنم یا حتی وادار کنم که در آرامش، منطقی، با مهر و محبت و الفت، با هم بحث کنن و بجای جنگ و جدال و ناسزا و سروصدا و هیاهو، بشینن درست حسابی با همدیگه گپ و گفت داشته باشن.
.
آخر این جلسات دورهمی هم منجر می شد به دعوا و قهر و کشمکش و فضای سوت و کور.
.
و الآن که اینها رو می نویسم هیچکدوم از اونها نیستن.
یا از دنیا رفتن، یا هرکدومشون توی تنهایی خودشون دارن روزگارشون رو سپری می کنن.
سیاست، همیشه تفرقه انداز خونواده ما بود.
سیاست هیچوقت خونواده ما رو دور هم جمع نکرد. الفت برقرار نکرد.
سازش ایجاد نکرد.
سیاست فقط خاطرات تلخ و تأسف ها و افسوس ها و رنجها و دردهای تلخ و جبران ناپذیری رو برای ما بجا گذاشت.
نه مشکلی حل شد؛ نه اون حرفا و بحثها و جدلها تأثیری در سیاست داشت؛ نه اتفاق خاص و موثری افتاد. فقط ما که اعضای یه خونواده بودیم رو از هم دور و دورتر کرد.
.
اف بر تو ای دنیا.
داشتم به یه موضوعی فکر می کردم، لازم دیدم مطلبی ارائه بدم، نمی دونستم چجوری بیان کنم که ساده باشه، امیدوارم عمیق بخونیدش:
.
ما یه نگاه عرضی داریم یه نگاه طولی.
یا به عبارتی نگاه افقی و نگاه عمودی.
و به تعبیر قرآن، این نگاه میشه رؤیت، و طولی یا عرضی بودنش هم در قرآن با « ب » یا « علیَ » همراه هست.
.
نگاه عرضی یا افقی، دید یا نگرشی هست که نگاه از بالا نیست. احاطه ای نیست.
نگاه طولی یا عمودی، نگاه یا نگرشی هست که از بالاست. محیط هست.
.
اون نگاه عرضی یا افقی، اشتباه نیست؛ درسته. بالاخره طرف یه چیزی رو دیده و یا درک کرده که بوده و رخ داده. منتها اون جامعیت نگاه طولی یا عمودی رو نداره.
.
افرادی که نگاه عرضی یا افقی دارن، هیچوقت نمی تونن نگاه عمودی یا طولی داشته باشن. ولی افرادی که نگاه عمودی یا طولی و بهتره بگم نگاه احاطه ای و محیطی دارن، در حقیقت علاوه بر اون نگاه عرضی، نگاه احاطه ای هم دارن.
.
همچنین افرادی که نگاه احاطه ای دارن، هیچوقت نباید در مقابل افرادی که نگاه افقی دارن عرض اندام کنن. چرا؟ چون به هیچ وجه مورد درک و احترام قرار نمی گیرن (بخصوص اگه خانم باشن).
.
احاطه پیرامونی به سادگی به دست نمیاد.
علائم و مشخصاتی داره.
لوازم و اسبابی نیاز داره.
.
کسی که از قله به بالا، اطراف و پایین خودش نگاه می کنه خیلی فرق داره با کسی که از دامنه داره فقط به خودش و اطرافش، در حد محدوده خودش، نگاه می کنه.
.
حالا مطمئنم که همین حرف منو، یه عده ای به انحاء مختلف برداشت و تعبیر می کنن و چه بسا با توهماتشون فکر کنن نگاهشون از نوع احاطه ای هست (بخصوص آقایون) و حتی انگ های مختلف هم ممکنه به من بزنن. مهم نیست.
.
فقط خواهشاً توی خلوت خودتون، با آرامش و تفکر و عمیق این مطلب رو بخونید.
حمله اسرائیل به ایران بعد از دوازده روز فروکش کرد.
هر کدوممون بشینیم و فکر کنیم دستاوردهای این چند روز برای ما چی بوده.
.
جنگ حق با باطل و باطل با حق همیشه بوده و هست و خواهد بود.
حالا گاهی عیان و آشکار، گاهی نهان و ناپیدا.
و مسلّماً همیشه حق پیروز بوده و هست و خواهد بود.
پس این وسط مهم چیه؟
مهم عملکرد ماهایی هست که درگیر این حملات می شیم.
.
بیاییم بشینیم فکر کنیم ببینیم عملکرد ما چطور بود؟
هم در مقام فردی هم در مقام جمعی.
.
من خدا رو شکر می کنم که تونستم بخوبی تکلیف و وظیفه خودم رو در حد خودم انجام بدم؛ از خودم راضی ام.
هم نسبت به خودم؛ هم نسبت به اطرافیانم سعی کردم اونجوری عمل کنم که مرضیّ خدا باشه.
.
روزهای سخت تری پیش رو داریم.
امیدوارم اونها هم بخیر بگذرن.
ساعت نزدیک به دو نصفه شبه و من هنوز نتونستم بخوابم.
.
دیروز ( پنجشنبه ) به جرم حفظ اتفاق بین دوستانم در بیان، خیلی فحش و توهین شنیدم...
.
دارم فکر می کنم چه رویه ای رو در پیش بگیرم...